نبردی بعد از نبرد دیگر شبح فاشیسم در دل آمریکا

نبردی بعد از نبرد دیگر شبح فاشیسم در دل آمریکا

به گزارش بریونی، فیلم «نبردی بعد از نبرد دیگر» به کارگردانی پل توماس اندرسن، خارج از چارچوب سیاسی رسمی فرصتی فراهم آورده تا قسمتی از خشم عمومی نسبت به فاشیست ها در کاخ سفید، وزارت امنیت داخلی و پنتاگون را ابراز کند.



سرویس فرهنگ و هنر مشرق

- «نبردی بعد از نبرد دیگر» به کارگردانی پل توماس اندرسن، درامی سیاسی است که در بستر شرایط معاصر آمریکا روایت می شود. در تعجب آور ترین و تأثیرگذارترین صحنه هایش، اندرسن و همکارانش با دقتی کم نظیر، میل به حکومت پلیسی و فضای سرکوبگرانه ای را به تصویر می کشند که امروز در جریان است.
خشونت و شخصیت های فاشیستیِ هیستری ضد مهاجرت فیلم، در سکانس های حملات ماموران اداره مهاجرت (ICE)، لحظات تأمل برانگیزی را خلق می کند که استعاره ای بصری از تصمیمات دوران ترامپ است.

بیشتر بخوانید:


آنچه اعتراضات لس آنجلس درباره ی آینده آمریکا افشاء می کند فیلمی سینمایی خارج از چارچوب سیاسی رسمی فرصتی فراهم آورده تا قسمتی از خشم عمومی نسبت به فاشیست ها در کاخ سفید، وزارت امنیت داخلی و پنتاگون را ابراز کند. فیلم «نبردی بعد از نبرد دیگر» در خیلی از رسانه های همچون نیویورک تایمز، بعنوان یک شاهکار تبلیغ می شود.
فیلمبرداری این اثر در سال ۲۰۲۴ انجام شده و کلیت فیلم بر تداوم سیاستهای واپس گرایانه ی دولت های اوباما، ترامپ و بایدن و بر فاجعه ی کنونی تاکید می کند. با آنکه فیلم، عناصر توسعه نیافته، ضعف های فراوان و عناصر نمایشی گیج کننده ای دارد، اما اندرسن شایسته ی تحسین است؛ قبل از هر چیز، برای ساخت فیلمی شوکه کننده و جسورانه.
این اثر بطور آزادانه از رمان «وینلند» (۱۹۹۰) نوشته ی توماس پینچن الهام گرفته است. روایت فیلم از شانزده سال قبل شروع می شود. «پَت کال هون» (لئوناردو دی کاپریو) و «پرفیدیا بورلی هیلز» (تیانا تیلور) اعضای گروه تروریستی چپ گرای «فرنچ ۷۵» هستند، گروهی که مهاجران بازداشت شده را آزاد می کردند و دست به اقداماتی چون بمب گذاری می زدند.
«پرفیدیا» توجه سرهنگ سخت گیر ارتش، استیون لاک جا (شان پن) را جلب می کند، کسی که به این مبارز سیاه پوست علاقه مند شده است.

بیشتر بخوانید:


آنچه اعتراضات لس آنجلس درباره ی آینده آمریکا افشاء می کند پس از دستگیری «پرفیدیا» در جریان کوشش برای سرقت بانک، او بعنوان خبرچین با «لاک جا» همکاری می کند و بعد از تولد دخترش او از برنامه حفاظت شاهدان فرار می کند و پَت را با نام جدید «باب فرگوسن» (لئوناردو دی کپریو) رها می کند و به مکان نامعلومی می گریزد.
این داستان علمی تخیلی یا دیستوپیایی نیست؛ مشابه این وقایع در فیلم هم اینک در آمریکا در شهرهایی مانند شیکاگو، لس آنجلس و ده ها مکان دیگر سازمان دهی شده توسط دولت فاشیستی ترامپ و بدون هیچ مخالفتی از طرف حزب دموکرات رخ می دهد.
در زمان حال، شانزده سال بعد، «باب» که هنوز از دست مقامات مخفی شده و غرق در مواد و مشروبات است، همراه با دخترش ویلا (چِیس اینفینیتی) در «ردوود فارست» زندگی می کند. باب حتی داشتن گوشی موبایل را برای ویلا ممنوع کرده و او تنها دختر دبیرستانی در آمریکا است که موبایل ندارد.
«لاک جا» و یگان نظامی متعصبش به دنبال باب، ویلا و سایر بازماندگان گروه زیرزمینی انقلابی هستند و بطورکامل مشخص است که دلیلهای سرهنگ بطورکامل شخصی است و اصلاً سیاسی نیست.
او خودرا برای عضویت در یک محفل نخبهٔ برتری طلب سفیدپوست، یعنی «باشگاه ماجراجویان کریسمس» آماده می کند و باید مشخص شود که آیا ویلا دختر بیولوژیکی اوست یا خیر؛ و در صورت مثبت بودن، باید او را حذف نمایند. اعضای باشگاه بطور نگران کننده ای از گزارشی تأییدنشده بر مبنای اینکه سرهنگ استیون «جی. لاک جا» پدر دختری رنگین پوست است، آگاه شده اند.
نیروهای لاک جا به دنبال باب و دخترش هستند، اما او با کمک «سرجیو سنت کارلوس» (بنیسیو دل تورو)، مربی هنرهای رزمی و مدیر یک مسیر زیرزمینی برای مهاجران غیرقانونی، فرار می کند. در همین حال، ویلا توسط یکی از هم رزمان قدیمی پرفیدیا و باب، «دیاندرا» (رجینا هال)، از یک محفل دبیرستانی به صومعه ای در تپه هایی دورافتاده منتقل می گردد که میزبان مجموعه ای غیرمعمول از خواهران مذهبی است. در آن جا، او از خیانت مادرش آگاه می شود، چیزی که باب پیشتر از او پنهان کرده بود.
«لاک جا» موفق می شود ویلا را ربوده و وادار به انجام آزمایش DNA کند. تعقیب و گریز در تپه ها شروع می شود. ویلا توسط یکی از اعضای قاتل باشگاه ماجراجویان کریسمس، «تیم اسمیت» (جان هوگناکر)، تعقیب می شود و...
صحنه هایی در فیلم که گروههای مسلح نظامی یا شبه نظامی به خانه ها و مغازه ها یورش می برند، افراد را می ربایند، بازداشت و بازجویی می کنند، واقعی به نظر می رسند. این داستان علمی تخیلی یا دیستوپیایی نیست؛ مشابه این وقایع هم اکنون در آمریکا، در شهرهایی مانند شیکاگو، لس آنجلس و ده ها مکان دیگر، سازمان دهی شده توسط دولت فاشیستی ترامپ و بدون هیچ مخالفتی از طرف حزب دموکرات رخ می دهد.
در ارتش و میان اعضای طبقه ی حاکم با نژادپرستی ضد مهاجرت مواجه می شویم. لاک جا به نیروهایش اطلاع می دهد که شهر خیالی شمال کالیفرنیا که باب و ویلا در آن مخفی شده اند، «شهری امن پر از هزاران آدم رنگین پوست و بدبو» است.
در گردهمایی مخفی در هتلی اختصاصی، یکی از اعضای خودسر باشگاه ماجراجویان، ویرجیل ثراک مورتون (تونی گلدوین)، به لاک جا می گوید و لاک جا جز تأیید حرفش کاری نمی تواند بکند: «هر روز و هر روز، این یک نبرد تن به تن است، در مقابل گسترش مهاجرت کنترل نشده، این طوری نیست؟ اگر می خواهی سیاره را نجات دهی، از مهاجرت آغاز می کنی.»
ثراک مورتون ادامه می دهد:
حالا، هدف ما و هدف شما یکی است، یافتن دیوانگان خطرناک، نفرت پراکنان و زباله های ولگرد و متوقف کردن آنها. ما به خودمان گزارش می دهیم با آزادی خلاقیت… و از لایه های بوروکراسی عبور می نماییم. ما بر مبنای قاعده طلایی زندگی می کنیم… در شبکه ای از مردان و زنان هم فکر… متعهد به ساختن جهانی امن و پاک.
فیلم با تأثیرگذاری، به روشنی طرفدار مهاجران مورد آزار است و دیدگاه مثبتی نسبت به حامیان مهاجران در فیلم دیده می شود.
فیلم شایسته تحسین است که همراه با بازماندگان گروه «فرنچ ۷۵» همدلی می کند. فیلم در مورد اقدامات گذشته آنها موعظه نمی کند، حتی زمانیکه غالب صحنه ها به ظلم و سرکوب بی رحمانه ی دولت و ارتش اختصاص یافته است.
واکنش منتقدان به فیلم عموماً دوستانه و حتی مشتاقانه بوده و نسبت به آن اعلام رضایت کرده اند.
به عنوان مثال، منتقد هالیوود ریپورتر می نویسد:
ترامپ و باند فاشیست او علناً در کوشش برای کودتای نظامی-پلیسی هستند و هیچ «دموکرات برجسته ای» برای مواجهه با اقدامات ترامپ در طول این سال ها فراخوانی نداده است. در واقع دموکرات ها با ادعای مخالفت با سیاستهای رسمی ترامپ، با بی عملی، دیکتاتوری ترامپ را تسهیل می کنند، رسانه های اصلی نیز به همان اندازه سکوت اختیار کرده یا آشکارا با او همراهی می کنند. پسامد دیکتاتوری عصر ترامپ در ماجرای جیمی کیمل خودنمایی کرد. «قطعاً دیدن یک اثر بزرگ مثل اینکه انگیزه های پست کسانی را بررسی می کند که درحال اعزام گارد ملی به شهرهای بزرگ و تقویت ماموران برای بسط پروژه ی ظالمانه ی خود هستند، نوعی شوک تازه و خوشایند است. »
میشل گلدبرگ در نیویورک تایمز نیز می گوید:
«نبردی بعد از نبرد دیگر» در آمریکایی ساخته شد که پیش از بازگشت دونالد ترامپ وجود داشت. هنگام تماشای آن، مدام از خودم می پرسیدم آیا چنین فیلم صریحاً ضدفاشیستی امروز در هالیوود قابل تولید است یا خیر. »
منتقد با سابقه اوون گلیبرمن در واریتی عنوان نقد خودرا چنین انتخاب می کند:
«‘نبردی بعد از نبرد دیگر’، با چشم انداز هیجانی اش از استبداد، از آن فیلم های نادری است که می تواند محور گفتگوی فرهنگی قرار گیرد. »
او در ادامه می افزاید:
«این یک فیلم هیجان انگیز سیاسی بطورکامل غیرقابل پیش بینی و سرشار از کمدی ناب است که در سطحی خاص، شما را وادار می کند که با سرنوشت این کشور لعنتی مواجه شوید. شما را به پرسش وامی دارد: چه بر سر آمریکا آمده است؟ همه ی این ها به کجا می رود؟
مروری بر نقدهای دیگر، نیز مملو از نظرهایی مشابه است، فیلم اندرسن در بیشتر نوشته ها «روشن بین و اضطراری» توصیف شده است. داستان دو نسل از انقلابی ها که دفاعی ناامیدانه در مقابل نیروهای سرکوبگر و فاسد انجام می دهند و انقلابیون همین طور آماده اند که درمقابل استبدادی که زاییده عصر تاریک ترامپ است، بایستند. این همان فیلمی است که آمریکای فعلی بشدت به آن نیاز دارد.
ترامپ و باند فاشیست او علناً در کوشش برای کودتای نظامی-پلیسی هستند و هیچ «دموکرات برجسته ای» برای مواجهه با اقدامات ترامپ در طول این سال ها فراخوانی نداده است. براستی، دموکرات ها با ادعای مخالفت با سیاستهای رسمی ترامپ، با بی عملی، دیکتاتوری او را تسهیل می کنند. رسانه های اصلی نیز به همان اندازه سکوت اختیار کرده یا آشکارا با او همراهی می کنند. پسامد دیکتاتوری عصر ترامپ در ماجرای جیمی کیمل خودنمایی کرد.
حالا فیلمی سینمایی خارج از چارچوب سیاسی رسمی، فرصتی فراهم آورده تا قسمتی از خشم عمومی نسبت به فاشیست ها در کاخ سفید، وزارت امنیت داخلی و پنتاگون ابراز شود. فیلم «نبردی بعد از نبرد دیگر» در خیلی از رسانه ها، همچون نیویورک تایمز، بعنوان یک شاهکار تبلیغ می شود.
یکی از سویه های رسانه های دست راستی، محافظه کار و جمهوری خواه نسبت به فیلم، نگرش چپ گرایانه ای است که به آن نسبت می دهند. این انتقاد بیشتر متوجه فعالیتهای گروه «فرنچ ۷۵» در فیلم است.
بسیاری از رسانه های نزدیک به محافظه کاران، روش مبارزه ی این گروه را چپ گرایانه توصیف کرده اند و البته انگیزه ها و تأثیرات مختلفی در این تحلیل مؤثر است. این سابقه به نگاه نقادانه ی کارگردان در فیلم «خون به پا خواهد شد» بازمی گردد. به قول یکی از منتقدان غربی موافق فیلم، «خون به پا خواهد شد» ادامه ی نگرش سوسیالیستی آپتون سینکلر در رمان «نفت» است و مقاله ی مذکور، منتقد دیدگاه های سرمایه سالارانه در غرب است.
محور اصلی کتاب «نفت» به روایت ای. وی. کلاب (AV Club)، فساد سرمایه داری و مبارزه ی کارگران برای حقوقشان به سبک فیلم های اندرسن است. رمان «نفت» سینکلر نمایانگر تعارض طبقاتی در آمریکاست، در صورتیکه «دنیل پلین ویو» (دنیل دی لوئیس) خودخواه در «خون به پا خواهد شد»، نوعی انحراف ضداجتماعی مقابل پیوندهای سرمایه داری است.
فیلم «نبردی بعد از نبرد دیگر» که در باکس آفیس موفقیتی کسب نمود و به اندازه ای اثرگذار بود که منتقدان راست گرا را خشمگین کرد است.
یکی از این منتقدان، در ستون «دیدگاه راست درباره ی سرگرمی»، از این مورد انتقاد می کند که فیلم ظاهراً "خشونت" را به نام "عدالت اجتماعی" تمجید می کند و بطور مشخص قوانین مهاجرتی را به چالش می کشد. گروه رادیکال مورد نظر ساختمان ها را منفجر می کند، نگهبانان امنیتی را می کشد و از آغاز تا پایان اعمال خشونت خودرا توجیه می کنند. هیچ یک از شخصیت ها در صحنه ها از اعمالشان پشیمان نمی شوند یا تغییری در قلب خود ندارند.
در وبسایت فاکس نیوز، دیوید مارکوس فیلم را محکوم می کند و می گوید:
«این فیلم، بهانه ای برای خشونت چپ گراها است. تماشای این اثر ضدآمریکا مثل تشویق نازی های «دوست داشتنی» است!»
همچنین، آرموند وایت در نشنال ریویو، که به جناح راست افراطی گرایش دارد، خط داستانی در ارتباط با کاراکتر "بنیچیو دل تورو" که به مهاجران غیرقانونی پناه می دهد را محکوم می کند و مدعی است:
«اندرسن عمداً خون طلبی را تحریک می کند با جشن گرفتن بدعتی خشونت آمیز گذشته و رؤیای فرهنگی که منجر به هرج ومرجی بی انتها است. این فیلم بی مسئولیت ترین اثر سال است.»
چنین نقدهای جنون آمیز و تند و بی رحمانه باید بعنوان نشان افتخار برای فیلم تلقی نمود.
رمان «وینلند» اثر توماس پینچن، که در فیلم بازتاب و طنین های شاخصی دارد، واقعا نیازمند بررسی جداگانه ای است. کتاب تعدادی از پارامترهای کلی مشابه فیلم را دارد، سرنوشت گروهی از رادیکال های سابق که بطور ناخوشایند در سال ۱۹۸۴ و تحت حکومت رونالد ریگان گرفتار شده اند.
جنگ فرهنگی آمریکا از بدو پیدایشش در جریان بوده و اندرسن در صورتیکه این کشمکش و پیامدهایش را می کاود، ترکیبی شورانگیز از افراطی ها را ارائه می کند. این فیلم سیاسی ترین و فوری ترین اثر او تا به امروز است (حتی بیشتر از خون به پا خواهدشد (۲۰۰۷)، و با این حال آغشته به انسانیت و طنزی غیرمنتظره که تماشایش را سرگرم کننده و پرهیجان می کند. «توماس پینچن» یکی از درخشان ترین نویسندگان آمریکا است و توطئه (از سوی دولت و شرکت ها) همیشه نقش برجسته ی در آثار او داشته است. برای نویسنده ای که در نیمه دوم قرن بیستم در آمریکا زندگی و می نویسد، این رویکرد بطورکامل منطقی است. این مورد به وضوح در «وینلند» نیز مشاهده می شود. جالب این که، «فرنچ ۷۵» شبیه گروه ضدرادیکالی در این رمان است که بر مبنای برنامه ای مخفی، مبارزه با دولت ریگان را تمرین می کند و با اسم رمز «REX ۸۴» برنامه ای مخفی را عنوان اختصاری WSWS، را طراحی نموده اند که هدف زیر را دنبال می کرد:
۱-تعلیق قانون اساسی آمریکا
۲-اعلام حکومت نظامی
۳-ایجاد «دولت موازی» متشکل از نیروهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا
۴- جمع آوری مخالفان احتمالی جنگ آمریکا با نیکاراگوئه
رمان، به سبک ابزورد، بزرگ نمایانه و افراطی، تلاش می کند رادیکال های دهه ی ۶۰ را مورد نقد قرار دهد، همچون از دید دشمن آنها، یعنی دادستان فدرال که معتقد است: «این شورشیان کودک، به سادگی می توانند تغییر جهت دهند و به سادگی پرورش یابند.»
پینچن بطور مستقیم نمی گوید که رادیکال های آن زمان باید چه فکر می کردند یا چه می کردند، اما در بخشی اشاره گونه، وینلند به یکی از چپ گرایان دانشجویی، رکس، اشاره می کند. به نظر می آید پیش بینی یک هرج و مرج سازمان دهی شده بر مبنای آن چه در کتاب و فیلم ارایه شده در آینده محتمل باشد.
با این حال، حتی با وجود ریشه هایش در نقد سیاستهای دوران ریگان، این داستان بازهم بسیار مرتبط و به روز احساس می شود. اندرسن در اقتباس آزاد خود از رمان پینچن، نام شخصیت ها و موقعیت ها را تغییر داده و اثر را برای آمریکای امروز بروزرسانی کرده است جایی که مأموران سازمان مهاجرت و گمرک (ICE) افراد رنگین پوست را در مراکز بازداشتِ قفس مانند حبس می کنند و تمایلات برتری طلبانه ی سفیدپوستانه ی خودرا به زحمت پنهان نگه می دارند.
فیلم «نبردی بعد از نبرد دیگر» بدون تردید عده ای را خشمگین خواهد کرد؛ خصوصاً در صحنه ای که طی آن، جوخه ی لاک جا به یکی از نیروهای خود دستور می دهد از میان جمعیت معترضان صلح طلب، کوکتل مولوتفی پرتاب کند تا پاسخ خشونت آمیز سربازان موجه جلوه کند.
جنگ فرهنگی آمریکا از بدو پیدایشش در جریان بوده و اندرسن در صورتیکه این کشمکش و پیامدهایش را می کاود، ترکیبی شورانگیز از افراطی ها را ارائه می کند. این فیلم سیاسی ترین و فوری ترین اثر او تا به امروز است (حتی بیشتر از خون به پا خواهدشد (۲۰۰۷)، و با این حال آغشته به انسانیت و طنزی غیرمنتظره که تماشایش را سرگرم کننده و پرهیجان می کند.
اما فراتر از جنبه های سیاسی، «نبردی بعد از نبرد دیگر» قبل از هر چیز، نمایشی از فیلم سازی درخشان است؛ ساخته کارگردانی که سابقه بی نقصش بازهم دست نخورده مانده و با این حال مدام درحال رشد و تجربه گرایی است. این همان چیزی است که اندرسن را چنین فیلم سازی جذاب می سازد، او بر خلاف برخی هم نامانش (بخوانید: «وس اندرسن»)، یک فیلم را بارها تکرار نمی کند، بلکه در هر اثر، بُعد جدیدی از مهارتش را آشکار می سازد.
این فیلم برخوردی اکشن میان افراط گرایان نومید و سرکوبگران متعصب دولتی است. با مدت زمانی طولانی و گروه بازیگران فوق العاده، «نبردی بعد از نبرد دیگر» در تصویر اندرسن از تلخیِ درونیِ آمریکا و بهای انسانیِ آن، هم زمان احساسی حماسی و شخصی دارد.
استودیوهای بزرگ در دوران ترامپ زیر فشار دولت فعلی سر خم کرده و انتقاد از گروههای نفرت محور را محدود می کنند. اما باید اذعان کرد که وارنر برادرز امسال با ساخت دو فیلم اصیل و سیاسی از فیلم سازان بزرگ، یعنی همین اثر و «گناهکاران»، دست به جسارتی چشم گیر زده است. هر دو فیلم نژادپرستی آمریکایی را محکوم می کنند و هر دو بودجه ای در حدود ۱۰۰ میلیون دلار داشته اند؛ سطحی از ریسک پذیری که سزاوار تحسین است.
این حرکت البته بی سابقه هم نیست. در اواخر دهه ی ۱۹۳۰ و اوایل دهه ی ۱۹۴۰، هنگامی که بیشتر استودیوها در بحبوحه ی جنگ جهانی دوم و قبل از ورود رسمی آمریکا بعد از حمله به پرل هاربر، مواضع ضد فاشیستی خودرا تعدیل کردند، وارنر برادرز از معدود استودیوهایی بود که آشکارا هیتلریسم و فاشیسم را محکوم نمود — آن هم با آثاری آتشین همچون «لژیون سیاه» (۱۹۳۷) و «اعترافات یک جاسوس نازی» (۱۹۳۹).
درست همان گونه که چارلی چاپلین در دوران خود با فیلم طنزآمیز و تند و تیزش، «دیکتاتور بزرگ» (۱۹۴۰)، چهره ی هیتلر را به سخره گرفت، اندرسن نیز در ترسیم چهره ی محفل فاشیستی اش از طنز و تمسخر بهره می گیرد.
اما فراتر از جنبه های سیاسی، «نبردی بعد از نبرد دیگر» قبل از هر چیز، نمایشی از فیلم سازی درخشان است؛ ساخته ی کارگردانی که سابقه ی بی نقصش بازهم دست نخورده مانده و با این حال مدام درحال رشد و تجربه گرایی است. این همان چیزی است که اندرسن را چنین فیلم سازی جذاب می سازد. او بر خلاف برخی هم نامانش (بخوانید: «وس اندرسن»)، یک فیلم را بارها تکرار نمی کند، بلکه در هر اثر، بُعد جدیدی از مهارتش را آشکار می سازد.
به طور خلاصه، باب حتی داشتن گوشی موبایل را برای ویلا ممنوع کرده و او تنها دختر دبیرستانی در آمریکا است که موبایل ندارد.
لاک جا و یگان نظامی متعصبش به دنبال باب، ویلا و سایر بازماندگان گروه زیرزمینی انقلابی هستند و بطورکامل مشخص است که دلیلهای سرهنگ بطورکامل شخصی است و اصلاً سیاسی نیست.
او خودرا برای عضویت در یک محفل نخبهٔ برتری طلب سفیدپوست، یعنی باشگاه ماجراجویان کریسمس آماده می کند و باید مشخص شود که آیا ویلا دختر بیولوژیکی اوست یا خیر؛ و در صورت مثبت بودن، باید او را حذف نمایند. لاک جا به نیروهایش اطلاع می دهد که شهر خیالی شمال کالیفرنیا که باب و ویلا در آن مخفی شده اند، شهری امن پر از هزاران آدم رنگین پوست و بدبو است.
در گردهمایی مخفی در هتلی اختصاصی، یکی از اعضاء خودسر باشگاه ماجراجویان، ویرجیل ثراک مورتون (تونی گلدوین)، به لاک جا می گوید و لاک جا جز تأیید حرفش کاری نمی تواند بکند: هر روز و هر روز، این یک نبرد تن به تن است، در مقابل گسترش مهاجرت کنترل نشده، این طوری نیست؟ جالب این که، فرنچ ۷۵ شبیه گروه ضدرادیکالی در این رمان است که مبنی بر برنامه ای مخفی، مبارزه با دولت ریگان را تمرین می کند و با اسم رمز REX ۸۴ برنامه ای مخفی را عنوان اختصاری WSWS، را طراحی نموده اند که هدف زیر را دنبال می کرد:
۱-تعلیق قانون اساسی آمریکا
۲-اعلام حکومت نظامی
۳-ایجاد دولت موازی متشکل از نیروهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا
۴- جمع آوری مخالفان احتمالی جنگ آمریکا با نیکاراگوئه
رمان، به سبک ابزورد، بزرگ نمایانه و افراطی، تلاش می کند رادیکال های دهه ی ۶۰ را مورد نقد قرار دهد، همچون از دید دشمن آنها، یعنی دادستان فدرال که معتقد است: این شورشیان کودک، به آسانی می توانند تغییر جهت دهند و به آسانی پرورش یابند.

منبع:

1404/09/29
10:17:35
5.0 / 5
6
تگهای خبر: پوست , تولید , شركت , طب
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۴
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

بریونی