انتقاد خانواده آل احمد برای آگهی فروش منزل پدری؛

وزارت تازه تاسیس به جای حفظ میراث فرهنگی دنبال حذف آن افتاده است

وزارت تازه تاسیس به جای حفظ میراث فرهنگی دنبال حذف آن افتاده است

به گزارش بریونی خواهرزاده جلال آل احمد می گوید وزارت میراث فرهنگی با صدور آگهی فروش منزل تاریخی پدر جلال آل احمد به فكر حذف میراث فرهنگی و نه حفظ آن افتاده است.



خبرگزاری مهر-گروه فرهنگی: طی روزهای اخیر خبری به نقل از روابط عمومی صندوق احیا و بهره برداری از بناهای تاریخی و فرهنگی، در خصوص اینكه «صندوق احیای آثار تاریخی به منظور افزایش مشاركت عمومی، توسعه فضای رقابتی، ارتقای سطح شفافیت و تنویر افكار عمومی در واگذاری های تشكیلات متبوع، لیست ۵۴ بنای آماده واگذاری را اعلام نموده است.» انتشار یافته و در متن آن بیان شد كه این بناهای قابل واگذاری مقرر است توسط معاونت میراث فرهنگی كشور مورد ارزیابی قرار می گیرند تا بعد از آن وارد مرحله واگذاری به بخش خصوصی شود و آگهی مزایده هم به همراه جزئیات واگذاری این بناها بزودی از راه درج در روزنامه های كثیرالانتشار به اطلاع عموم خواهد رسید. در ادامه خبر هم لیستی از بناهای مزبور آمده است، از حمام شیخ بهایی و خانه مغنی در اصفهان تا قلعه محمدخان دشتی در خورموج و از عمارت گلشن در استان بوشهر، تا عمارت حشمت لشگر و آب انبار سرخه در استان سمنان و خانه سوزنگر در دزفول و خانه جلال آل احمد و پروین اعتصامی در تهران و ده ها بنای تاریخی دیگر در سراسر نقاط كشور.
به منطور تبعات فروش خانه جلال آل احمد به سراغ محمدحسین دانایی، خواهرزاده زنده یاد جلال آل احمد، رفتیم و از او كه در سالیان گذشته پیگیر بازسازی و مرمت خانه مرحوم جلال آل احمد و همسرش بانو سیمین دانشور در تهران بوده و از جزئیات امور مربوط به این اثر فرهنگی و تاریخی اطلاع دارد، راجع به چند و چون خبر تازه پرسیدیم.
دانایی، در پاسخ به سوالی درباره كم و كیف این اتفاق عنوان كرد: اصولاً خانه ای به اسم «خانه پروین و جلال» كه در تیتر برخی رسانه ها آمده بود، نداریم، بلكه آنچه با مقدار قابل توجهی انحراف و نافهمی مورد نظر بوده، «خانه سیمین و جلال» است، یعنی خانه ای كه در سال 1332 توسط مرحوم آل احمد در محله دزاشیب تهران ساخته شد، تا سال 1390 مورد استفاده همسرش خانم سیمین دانشور بود و بعد از فوت ایشان توسط ورثه به شهرداری تهران به فروش رسید و هم اكنون هم به صورت یك نهاد فرهنگی عام المنفعه تحت عنوان «خانه- موزه سیمین و جلال» مورد بهره برداری است و هیچ ربطی هم به سازمان تازه وزارت شده میراث فرهنگی و صندوق احیا و بهره برداری از بناهای تاریخی و فرهنگی ندارد كه بخواهند راجع به آن تصمیمی بگیرند.

وی در همین زمینه با انتقاد از تیتر اشتباه برخی رسانه ها در این زمینه اظهار داشت: منظور از خانه مذكور، منزل پدر زنده یاد جلال آل احمد است، یعنی خانه مرحوم حاج سید احمد طالقانی واقع در كوچه گذرقلی در محله پاچنار تهران. ایشان كه از روحانیون متنفذ تهران و پیش نماز مسجد پاچنار بودند، در سال ۱۳۱۰ شمسی از خانه قبلی شان در كوچه جنب امامزاده سید نصرالدین(ع) كه محل تولد جلال بود، به این خانه نقل مكان كردند. این خانه تا سال 1389 مورد استفاده ورثه مرحوم آیت الله حاج سید احمد طالقانی بود و در آن سال به سازمان میراث فرهنگی به فروش رسید تا بعد از تعمیرات لازم، بعنوان یك اثر تاریخی مورد حفاظت و بهره برداری متناسب با هویت خودش قرار گیرد. بنابراین، خانه مورد نظر خبر مزبور، نه خانه خود جلال آل احمد بوده و نه محل تولد او، بلكه خانه ای است كه جلال و شمس آل احمد و بعدها دیگر جوانان فامیل، همچون خود من، دوره كودكی و نوجوانی مان را در آنجا گذرانده ایم.
دانایی اضافه كرد: همانطور كه احتمالاً شما هم اطلاع دارید، این خانه بعد از كلی خرج و مخارج تحت عنوان تعمیرات و بازسازی و غیره، سرانجام در دوم اسفند ۱۳۹۱ با تشریفات و تبلیغات آنچنانی افتتاح شد، آنهم در حالیكه نام بی مسما و بی ارتباط «خانه باستانشناسان ایران» را رویش گذاشته بودند، چون آنجا خانه یك روحانی شیعه پیش نماز محل بود و هیچ ارتباطی هم با باستانشناسی و باستانشناسان نداشت. به هر حال، مراسم نمایشی افتتاحیه برگزار گردید و پس از برگزاری مراسم هم درب خانه را بستند و رفتند. تا اینكه در سال 1395 خبردار شدیم كه مسئولان سازمان میراث فرهنگی بار دیگر این بنای تاریخی را مورد تفقد! قرار داده اند و میخواهند آنجا را به یك محل پذیرایی تبدیل كنند، منظورشان هم لابد راه اندازی یك سفره خانه سنتی، یا مكانی برای صرف چای و قهوه و قلیان و كافی شاپ و غیره بود. وقتی كه این خبر در رسانه ها پخش گردید، این سوال به شكل جدی عنوان شد كه آیا وظیفه این وزارتخانه معظم، «حفظ» میراث فرهنگی است، یا «حذف» میراث فرهنگی و در عوض، گسترش قهوه خانه ها و كافی شاپ ها، آن هم به قیمت استحاله اماكن فرهنگی و انهدام آثار تاریخی؟ و بعد هم آیا با اینگونه مدیریت های تك بعدی و تصمیم گیری های بازارمحور و سودجویانه در جهت تبدیل ارزش های فرهنگی به كالاهای تجاری، تا چند سال بعد چیزی از میراث فرهنگی كشور باقی خواهد ماند تا حداقل مدیران بعدی همین سازمان بتوانند به تبعیت از الگوی مدیریتی اسلاف خودشان! چوب حراج را بلند كنند و آنرا به مزایده بگذارند؟
این فعال فرهنگی درباره علت اینگونه تصمیم گیری ها در مورد مواریث فرهنگی كشور به مهر اظهار داشت: مهمترین علت اینگونه تصمیم گیری های غیراصولی، پایین بودن كیفیت عامل انسانی در نظام اداری كشور است كه آن هم ناشی از كم اطلاعی بعضی از مدیران و كارشناسان است. یكی از مهمترین خصوصیت های مدیران شایسته، داشتن قدرت تصمیم گیری بر مبنای عقل و منطق است. وقتی كه تصمیم گیری مدیریتی مبتنی بر پایه های منطقی نباشد و به وسیله اطلاعات درست و روشن حمایت نشود، همین وضع پیش می آید، یعنی هرج و مرج و آشفتگی.
دانایی تصریح كرد: لازم است این نكته را هم توضیح بدهم كه البته اینگونه اشتباهات مدیریتی، یعنی تصمیم گیری برای تبدیل خانه یك روحانی و آقای محل به رستوران و كافی شاپ و كاربری های نامربوط دیگر، ناشی از دو اشتباه استراتژیك بزرگتر است. یكی از این دو اشتباه استراتژیك، به درك مفهوم حفاظت از آثار تاریخی مربوط می شود و دیگری به مبحث كاربری و بهره برداری های بعدی از آنها. در مورد اول باید توجه داشت كه حفظ یك اثر فرهنگی تاریخی، هم بُعد سخت افزاری دارد و هم بُعد نرم افزاری. بُعد سخت افزاری مربوط به تعمیر و ترمیم ساختمان و بازسازی و مقاوم سازی كالبد است، ولی بُعد نرم افزاری اش مربوط به مرحله احیاء است كه امری است سوای از تعمیر و مرمت كالبدی. احیاء یك اثر، مستلزم دمیدن روح است و لازمه این كار هم حفظ هویت اصلی اثر است. بخش عمده هویت هم به كاربری اثر برمی گردد. بنابراین، ترمیم و مرمت یك اثر تاریخی بدون حفظ هویت اصلی و بدون اعاده كاربری اصلی و اولیه، كاری ناقص است. در مواردی هم كه بنا به عللی تعریف كردن كاربری فرعی برای بخش هایی از یك اثر تاریخی لزوم می یابد، باید كاربری فرعی كاملاً منطبق و هم راستا با كاربری اصلی باشد، نه مخالف و معارض آن. انحراف از این اصل و تحمیل كاربری های غیرمرتبط و نامتناسب به یك اثر تاریخی، دقیقاً نقض غرض و به مفهوم انهدام آن اثر است و این بلایی است كه سازمان تازه وزارت شده میراث فرهنگی می خواهد بر سر خانه مرحوم حاج سید احمد طالقانی بیاورد. منظورم این است كه می خواهند خانه ای را كه سال های سال محل حضور هیأت های مذهبی و دسته های عزاداری و برگزاری مجالس وعظ و خطابه و محل اجتماع علما و روحانیون بوده، به یك سفره خانه یا چایخانه یا كافه تریا تبدیل كنند!
وی در انتها اضافه كرد: اشتباه استراتژیك دوم هم به مبحث بهره برداری از پروژه های فرهنگی برمی گردد، منظورم به صورت خاص بهره برداری تجاری از پروژه های فرهنگی تحت عناوین فریب دهنده درآمدزایی و خودكفایی و سودآوری است. در این مورد به صورت خلاصه عرض می كنم كه از دل این نگاه و این دیدگاه سوداگرایانه، تنها چیزی كه بیرون می آید، یك فرهنگ ابزارشده است، آنهم ابزاری در دست تكنوكرات ها و برای تحقق اهداف اداری آنها و نه در جهت توسعه فرهنگی كشور. اگر اینگونه دیدگاه ها بر اندیشه مدیران امور فرهنگی كشور غالب شوند، به تدریج همه مواریث و ارزش های فرهنگی مان به كالاهایی بازاری تبدیل خواهندشد و در معرض حراج و مزایده قرار خواهندگرفت و پس از چند وقت متوجه می شویم كه همه چیز را داده ایم و دیگر چیزی باقی نمانده است!


1398/07/16
21:55:35
5.0 / 5
4698
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۴
بریونی